بهره وری چیست ؟

خوشبختی، سعادت و بهره وری هر ملتی وابسته به کار وتلاش همه اقشار جامعه و بهره وری معیاری برای ارزیابی عملکرد این فعالیتها و تلاشها در بخشهای مختلف اجتماعی-اقتصادی است. بهره وری به وسیله نسبت مطلوبیتهای حاصله (ستانده ها) بر متابع و آنچه که برای حصول به نتیجه صرف شده (داده ها) بیان می شود. این نسبت یکی از مهمترین شاخصهایی است که ثمربخشی فعالیت ها را نشان می دهد. ایجاد زمینه رشد فرهنگی، قدرت ملی ، رفاه و آسایش مردم نیاز به عملکرد صحیح اقتصادی کشور دارد. توسعه اقتصادی نیز وابسته به حجم تولید و قابلیت در عرصه بازارهای جهانی است. ارتقاء بهره وری که توان تولید محصولاتی با کیفیت بالاتر و هزینه کمتر را ایجاد می کند ، فراهم کننده امکان این رقابت می باشد. لذا توجه به بهره وری امری اجتناب ناپذیر برای ادامه بقاء و توسعه فعالیت های یک موسسه یا رشد و توسعه اقتصادی یک ملت است .
پیشرفتهای اقتصادی بنا به مزیتهای ملی ومنطقه ای و نیروی فکر و اندیشه منابع انسانی هر کشور محقق می شود . ماشین آلات ،تجهیزات و حتی دانش فنی و روشهای تولید و عملیات همه ابزاری در دست انسانها است که در راه اهداف بکار گرفته می شود و تنها هوشمندی در فعالیت ها که مترادف با نگرش بهره وری است ، می تواند فعالیت ها را جهت داده وعملکرد نظامها و مجموعه ها را دارای ارزش و اعتبار نماید . دنیای رقابتی تولید و تجارت بر محور بهره وری قرار دارد و آنکه بهره ورتر است موفق تر خواهد بود. در حال حاضر تقریبآ تمامی کشورهای توسعه یافته و برخی از کشورهای در حال توسعه ، سرمایه گذاری های زیادی را جهت بهبود و ارتقای بهره وری در سطوح ملی ، منطقه ای،بخشی ،موسسات و سازمانه و حتی افراد انجام داده و رشد و توسعه روزافزون خود را مرهون توجه و نگرش صحیح به این مساله می دانند. حال این سئوال مطرح می گردد که موقعیت کشور ما دراین برهه زمانی کجا می باشد؟ به این نکته اشاره کنم در کشور ما اهمیت و ارزش بهره وری به درستی شناخته نشده است ، در حالی که یکی از مشکلات عمده گریبانگیر تمامی بخشها و سطوح جامعه، عدم کارآیی و بهره وری می باشد. به عبارت دیگر هنوز فرهنگ و نگرش بهره وری بر جامعه حاکم نبوده و لازم است در این زمینه قدم های اساسی و موثری برداشته شود . از مهم ترین اقدامات لازم، نیاز مهم به تغییر ساختار مدیریتی در سطح کلان می باشیم بطوری که می توان به وضوح اشاره به وضعیت حاضر که منافع شخصی و قومی افراد بر اهداف ملی و کشوری مقدم گردیده است...........
  مدیریت دو وظیفه اصلی دارد: 
 وظیفه اول: حفظ استانداردهای کاری و اداره امور سازمان شامل هماهنگی و برنامه ریزی برای مسائلی نظیر خرید مواد اولیه، قراردادهای خارجی و داخلی، فروش، حقوق کارکنان، تعمیرات و نگهداری و صدها کار خرد و کلان دیگر است تا خروجی سازمان (کالاها یا خدمات) با همان کیفیت و کمیت که پیش بینی شده بود ، تولید شود .
وظیفه دوم: بهبود و پیشرفت دادن آن است . که باید راه های بهبود و پیشرفت سازمان خود را شناسایی و فعالیت های کارکنان را در آن جهت سوق دهد . منظور از راه های بهبود و پیشرفت صرفآ برنامه ریزی برای توسعه فعالیتها ، تولید محصول جدید و گسترش فعالیت های اقتصادی جدید نیست، بلکه باید بهبود را در همه فعالیت های خرد و کلان تعمیم دهد.
بدیهی است برای اینکه این دیدگاه فکری عملآ باور شود نیازمند نظام و سیستم هستیم ، در غیر اینصورت موضوع از مرحله طرح شعارهای مهیج بیرون نخواهد رفت. امروزه بسیاری از شرکت های موفق دنیا ارتقای بهره وری و پویایی سازمانی خود را مرهون بکارگیری سیستمهای بهبود می دانند. بهر حال افزایش تولید نباید به بهای کاهش مرغوبیت تمام شود. در حقیقت یک راه مستقیم و موثر افزایش بهره وری، بهتر نمودن مرغوبیت محصول و ارائه خدمات بهتر باعث قدرتمندتر شدن ما در رقابت است. بهره وری را نباید با مقدار تولید یکی بگیریم. در حالیکه بهره وری نه تنها محصول (خروجی) بلکه عوامل تولید (ورودیها) را نیز در بر می گیرد. بهره وری معیار اندازه گیری قابلیت ما در بهره برداری از منابع می باشد.افزایش بهره وری سبب کاهش هزینه های تولید می شود . از بهره وری بالاتر همه ما به صور مختلف بهره مند می شویم. هزینه های کمتر تولید منجر می شود به :
- کالاها و خدمات ارزانتر
- تورم کمتر
- درآمد واقعی بالاتر برای کلیه کارکنان
که در کل باعث افزایش تقاضا برای محصولات ما و بازارهای فروش بیشتری را برای عرضه کالاهایمان به دست آوریم . این امر فرصتهای اشتغال را افزایش داده و بدین طریق بهره وری بیشتر ، زندگی بهتر و شادتری را برای همه ما  تضمین می کند. که در این راه ما نیازمند به: 
- مدیران آگاه که استفاده بهینه از امکانات را برنامه ریزی و هماهنگ نماید
- کارگران ماهر و هماهنگ که طرحهای مدیریت را اجرا کنند تا اینکه بتوانیم نتیجه واقعی بگیریم
- و در نهایت محتاج به حکومتی هستیم که سیاست گزاری های درست داشته، برنامه ریزی اقتصادی مناسب را طرحریزی کند تا رشد اقتصادی تحقق یابد.
بنابراین بهبود بهره وری نیازمند همکاری سه جانبه مدیریت ،نیروی کار و دولت می باشد. 
 ژاپنی ها در طراحی و بکارگیری سیستمهای ارتقای بهره وری ، یا به عبارت دیگر سیستمهای فراگیر بهبود پیشگام بوده اند. سیستمهایی نظیر نظام پیشنهادات کایزن، گروه های کنترل کیفیت ، خانه داری خوب (5S)، کنترل کیفیت جامع و مانند اینها ، همه به دنبال این هدف هستند که کارکنان را به انجام فعالیتهای بهبود تشویق و متعهد نمایند.
به طور کلی دو روش متفاوت برای پیاده کردن این نظامها وجود دارد
1-روش فرا شرکتی: معرفی و تبلیغ سیستم برای کارکنان،آموزش آنان،تعیین مسئولیتها و کمیته های مختلف هماهنگی و اجرایی و ابلاغ دستورالعملها در مراتب سازمانی و .... انجام می شود .
2- روش قدم به قدم : با توجه به این که هدف پیاده کردن نظام فراگیر بهبود است، اما این کار یکباره و بطور وسیع در کلیه قسمتها انجام نمی شود،بلکه در طول چندین سال و به تدریج عمی می شود، به این ترتیب که ابتدا ناحیه ای به عنوان مدل Pilot)) انتخاب شده و سعی می شود که بهبود عملیات از مسائل حاد ، اما ساده و قابل اجرا شروع شود، پس از حصول نتایج ، تجربه حاصل گسترش داده می شود و آنگاه از تجربیات به دست آمده در جهت پیاده کردن هدف ارتقای بهره وری و بهبود ، استفاده می شود .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد