مقدمه‌ای بر ارزشگذاری شرکت‌ها

مفاهیم ارزش برای تعیین ارزش از مفاهیم متعددی استفاده می‌شود که در ادامه آمده است:‏ ‏1. ارزش دفتری ارزش دفتری یکی از مفاهیم حسابداری است و با استفاده از این معیار ارزش هر یک اقلام دارایی براساس ‏داده‌های تاریخی تعیین می‌شود. ارزش دفتری دارایی‌ها، همان ارقام و مقادیری است که در ترازنامه ‏شرکت نوشته می‌شود.‏ ‏2- ارزش بازار‏ ارزش بازار عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارایی. (البته اگر به فروش برود)‏ ‏3. ارزش با فرض تداوم فعالیت ارزش با فرض تداوم فعالیت یعنی ارزش شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی که قرار است فعالیت آن ادامه ‏یابد. کسی که از این دیدگاه به شرکت می‌نگرد، درصدد برنمی‌آید تا ارزش شرکت را بر اساس مقادیر ‏مندرج در ترازنامه مشخص کند، بلکه توانایی شرکت را از نظر حجم فروش و ایجاد سود مورد توجه قرار ‏می‌دهد.‏ ‏4. ارزش با فرض انحلال شرکت ارزش با فرض انحلال شرکت عبارت است از وجوه نقدی که شرکت بابت فروش دارایی‌ها پس از کسر ‏بدهی‌ها دریافت می‌کند. وجوه نقدی که پس از فروش برای شرکت باقی می‌ماند بین مالکان تقسیم ‏خواهد شد.‏  

ارزش ذاتی‏ زمانی از این مفهوم استفاده می‌شود که مساله سرمایه‌گذاری در سهام و یا اوراق قرضه یک شرکت ‏‏(به‌عنوان محلی برای سرمایه‌گذاری) مطرح می‌شود. ارزش ذاتی عبارت است از مجموعه ارزش فعلی ‏جریانات نقدی حاصل از یک قلم دارایی بر مبنای نرخ بازده مورد توقع سرمایه‌گذار.‏ عوامل تشکیل‌دهندهء ارزش به طور کلی ارزش شرکت از دو عامل مشتق می‌شود:‏ اول: توانایی کسب بازدهی از سرمایهء استفاده شده; به گونه‌ای که این بازدهی از میانگین موزون هزینهء ‏سرمایه بیش‌تر باشد.‏ دوم: توانایی رشد; به عبارت دیگر این بازدهی و رشد موجب به دست آمدن جریانات نقدی و در نتیجه به ‏وجود آمدن ارزش برای شرکت می‌شوند. مشکل اصلی در ارزشگذاری نبودن مدل نیست بلکه انتخاب ‏بهترین مدل است. به همین علت باید در گام اول عواملی که منجر به انتخاب روش مناسب ارزشگذاری ‏می‌شود، مشخص کنیم. از جمله عواملی که روی انتخاب روش مناسب اثرگذار هستند می‌توان موارد زیر را ‏برشمرد:‏ ‏1. ویژگی دارایی‌ها یا نوع کسب و کار رویکردی که برای ارزشگذاری انتخاب می‌شود به قابلیت نقدینگی دارایی، توانایی تولید جریان نقدی و ‏منحصر به فرد بودن آن وابسته است.‏ ‏111- قابلیت نقدینگی دارایی‏ استفاده از روش نقدینگی و هزینهء جایگزینی برای شرکت‌هایی که دارایی‌هایی قابل تفکیک و قابل فروش ‏در بازار دارند مناسب هستند. منظور از قابل تفکیک این است که مثل نام تجاری جزء لاینفک نباشد.‏ ‏221- توانایی تولید جریان نقدی از حیث توانایی تولید جریان نقد، دارایی‌ها به 3 گروه طبقه‌بندی می‌شوند:‏ ‏11221- دارایی‌هایی که هم در حال حاضر جریان نقدی داشته و هم امید داریم در آینده توانایی تولید جریان نقد را داشته باشند. برای ارزشگذاری این دارایی‌ها از مدل تنزیل جریان نقدی و مدل‌های ارزشگذاری ‏نسبی (ضرایب فروش) استفاده می‌شود.‏ ‏22221- دارایی‌هایی که در حال حاضر جریان نقدی نداشته اما امید داریم تحت شرایط خاص در آینده از ‏جریان نقدی مناسبی برخوردار باشند. برای ارزشگذاری این دارایی‌ها از مدل تنزیل جریان نقدی استفاده ‏می‌شود. از آنجا که ایجاد جریان نقدی در آینده به شرایط مختلفی بستگی دارد، ارزشگذار باید شرایط ‏مختلف را تخمین و بر حسب آن‌ها ارزش مناسب برای دارایی را به دست آورد.‏ ‏33221- دارایی‌هایی که انتظار تولید جریان نقدی از آن‌ها نمی‌توان داشت. از آنجا که انتظار تولید جریان ‏نقدی از این نوع دارایی به هر نحوی وجود ندارد، تنها روشی که برای ارزشگذاری این نوع دارایی استفاده ‏می‌شود، مدل‌های نسبی ارزشگذاری است.‏ ‏331- منحصر به فرد بودن دارایی‏ در صورتی که دارایی منحصر به فرد بوده و نتوان دارایی مشابهی را در بازار برای آن پیدا کرد باید از ‏روش‌های تنزیل جریانات نقدی استفاده کرد و در غیر این صورت، مدل‌های نسبی ارزشگذاری استفاده ‏می‌شود.‏ ‏2- افق زمانی‏ وقتی از روش نقدینگی دارایی‌ها استفاده می‌کنیم، به دنبال به دست آوردن ارزش دارایی‌ها در حال حاضر ‏هستیم (افق زمانی بسیار کوتاه‌مدت) اما استفاده از روش تنزیل جریان نقدی به معنای داشتن دیدی ‏بلندمدت است.‏ خطاهای رایج در ارزشگذاری شرکت‌ها تحلیل‌گران مالی، شرکت‌های تامین سرمایه و مشاوران مالی در محاسبهء ارزش شرکت‌ها معمولا ‏خطاهایی را مرتکب می‌شوند. برخی از این خطاها عبارتند از:    ‏ ‏1- محاسبهء اشتباه میانگین موزون هزینهء سرمایه‏ ‏ (‏WACC‏) : برای محاسبهء میانگین موزون هزینهء سرمایه باید روند پیشرفت و تکامل ارزش حقوق صاحبان ‏سهام و ارزش بدهی‌ها مورد توجه قرار گیرد. استفاده از نرخ رسمی مالیات به جای نرخ مالیات مؤثر در ‏شرکت‌های اهرمی از دیگر اشتباهاتی است که در محاسبهء میانگین موزون هزینهء سرمایه به کار می‌رود. ‏استفاده از ارزش دفتری بدهی و حقوق صاحبان سهام در محاسبهء میانگین موزون هزینهء سرمایه نیز از ‏دیگر اشتباهات در محاسبه است.‏ ‏2- طرز تلقی نادرست از ریسک کشور‏ عدم توجه به ریسک کشوری که جزیی از ریسک سیستماتیک است معمولا منجر به رسیدن به نتایج ‏اشتباهی در تعیین ارزش بنگاه خواهد شد. طرز تلقی نادرست از ریسک کشور خود را در شکل‌های مختلف ‏نشان می‌دهد. از جملهء این موارد می‌توان به عدم توجه به این ریسک اشاره کرد. غالباً به دلیل پیچیدگی ‏در محاسبهء ریسک کشوری در محاسبهء ریسک سیستماتیک این عامل نادیده گرفته می‌شود. اشتباه ‏دیگری که غالباً در این مورد انجام می‌گیرد، قراردادن بتای محاسبه شده توسط اطلاعات تاریخی به جای ‏ریسک کشور است.‏ ‏3- محاسبهء نادرست جریان نقدی‏ جریان نقدی به عنوان ورودی اصلی در محاسبهء ارزش بنگاه در رویکرد تنزیل جریان نقدی از اهمیت ‏فوق‌العاد‌ه‌ای برخوردار است. چنانچه در محاسبهء این عامل دقت کافی صورت نپذیرد، محاسبهء ارزش بنگاه ‏با اشتباهات زیادی همراه خواهد شد. از جمله اشتباهات در محاسبهء جریان نقد می‌توان به موارد زیر ‏اشاره کرد:‏ ‏113- بهبود یافتن موقعیت نقدی یا سرمایه‌گذاری مالی را به عنوان جریان نقد حقوق صاحبان سهام تلقی ‏کردن.‏ ‏223- جریان نقدی مورد انتظار حقوق صاحبان سهام را با سود نقدی و دیگر پرداختی به سهام‌داران برابر ‏دانستن.‏ ‏333- عدم استفاده از حساب‌های موجود در ترازنامه که روی جریان نقدی اثرگذار هستند.‏ ‏443- اغراق و خوش‌بینی در پیش‌بینی جریان نقدی.‏ ‏553- عدم توجه به جریان نقدی که به واسطهء سرمایه‌گذاری در آینده ایجاد می‌شود.‏ ‏4- خطا در ارزشگذاری شرکت‌های فصلی شرکت‌ها در فصول مختلف سال با توجه به نوع فعالیت‌شان دارای متوسط بدهی و متوسط سرمایه در ‏گردش متفاوتی هستند که باید در محاسبهء ارزش شرکت این مطلب مورد توجه قرار گیرد.‏ 
منبع : سرمایه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد