34. در اغلب موارد، نمیتوان مخارج را به هریک
از واحدهای مشخص موجودی مواد و کالا نسبت داد. در تعیین نزدیکترین
تقریب برای بهای تمام شده، واحد تجاری با دو مسئله مواجه میگردد:
الف . انتخاب روش مناسب برای تخصیص هزینهها به موجودیمواد و
کالا (مانند روشهای هزینهیابی سفارش کار، هزینهیابی مرحلهای و
هزینهیابی استاندارد)، و
ب . انتخاب روش مناسب برای محاسبه بهای تمام شده مربوط در
مواردی که تعدادی اقلام مشابه در زمانهای مختلف خریداری یا ساخته
شده است (مانند روش میانگین موزون یا اولین صادره از اولین
وارده).
35 . در انتخاب روشهایی که در ردیفهای (الف) و (ب) بند 34 ذکر
شد، مدیریت باید با اعمال قضاوت، اطمینان حاصل کند که روشهای
انتخاب شده، منصفانهترین تقریب ممکن را برای بهای تمام شده
فراهم میآورد. به علاوه، در صورت استفاده از روش هزینهیابی
استاندارد، مبالغ حاصل از این روش باید به منظور حصول اطمینان از
وجود رابطهای معقول بین این مبالغ و بهای تمام شده واقعی در
دوره مالی مربوط، مکرراً تجدید نظر شود.
خالص ارزش فروش
36 . همانگونه که در بند 4 ذکر شده است، موجودی مواد و کالا باید
به ” اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش“ ارزشیابی و در
صورتهای مالی منعکس شود. ”خالص ارزش فروش“ عبارت است از بهای
فروش اقلام موجودی مواد و کالا پس از کسر تمام مخارج مربوط بعدی
تا مرحله تکمیل و کلیه مخارجی که واحد تجاری در رابطه با
بازاریابی، فروش و توزیع کالا متحمل خواهد شد و مستقیماً به اقلام
مورد نظر مربوط میشود.
37 . از آنجا که مقایسه جمع کل خالص ارزش فروش موجودیها با
جمع کل بهای تمام شده میتواند به عمل غیرقابل قبول تهاتر بین
زیانهای قابل پیشبینی و سود تحقق نیافته منجر شود، مقایسه بین
بهای تمام شده و خالص ارزش فروش باید به طور جداگانه در مورد
هریک از اقلام موجودی انجام شود. چنانچه این کار عملی نباشد، باید
گروههای کالا و یا کالای مشابه را جمعاً درنظر گرفت. به طور مثال،
اقلامی از موجودی که مربوط به خط تولید یکسانی بوده و اهداف یا
کاربردی مشابه داشته باشد، در ناحیه جغرافیایی واحدی تولید و
فروخته شود و نتوان آن را عملاً جدا از سایر اقلام خط تولید ارزیابی
کرد، نمونهای از اقلامی است که به طور گروهی مورد ارزیابی قرار
میگیرد. بنابرایـن، ارزیابی گروهی مبتنیبر طبقـهبندی موجودیهـا
مثـلاً ارزیابی موجودی کالای ساخته شده یا کل موجودیهای یک صنعت
یا کل موجودیهای یک ناحیه جغرافیایی، مناسب نخواهد بود.
38. هرگاه شرایطی که قبلاً منجر به انعکاس
ارزش موجودیها به مبلغی کمتر از بهای تمام شده گردیده، دیگر برقرار
نباشد، ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا مبلغ خالص ارزش
فروش جدید (حداکثر تا حد میزان کاهش قبلی) افزایش داده شود.
39 . در شرایط استثنایی، هنگامی که تعیین خالص ارزش فروش
موجودیها به دلایل مختلف از قبیل نوسان در قیمتهای فروش،
بهگونهای قابل اتکا امکان پذیر نباشد و احتمال رود که بهای
جایگزینی در حد متعارفی کمتر از خالص ارزش فروش باشد، بهای
جایگزینی میتواند تقریبی قابل قبول برای خالص ارزش فروش تلقی
شود.
40 . در مواردی که خالص ارزش فروش موجودی مواد اولیه کمتر از
بهای تمام شده آن است، به شرطی که کالاهایی که از مواد مزبور
ساخته میشود (بعد از منظور کردن قیمت خرید مواد در بهای تمام شده
کالا) هنوز بتواند با سود به فروش رسد، مبلغ دفتری مواد اولیه کاهش
نمییابد.
ملاحظات مربوط به تعیین خالص ارزش فروش
41 . برای محاسبه اولیه ذخیره کاهش ارزش موجودی مواد و کالا از
” بهای تمام شده به خالص ارزش فروش“، اغلب میتوان از فرمولهایی
استفاده کرد که بر معیارهای از پیش تعیین شده متکی است. در این
فرمولها معمولاً عمر کالا، گردش کالا در گذشته، گردش آتی مورد انتظار
و ارزش اسقاط تخمینی کالا، بنابه اقتضای مورد، منظور شده است. با
وجودی که استفاده از چنین فرمولهایی، مبنایی برای ایجاد ذخیره
فراهم میآورد که میتواند به طور مستمر اعمال گردد، با این حال باز
هم لازم است که نتایج حاصل شده در پرتو شرایط خاصی که نمیتوان
در فرمول پیش بینی کرد (از قبیل تغییر میزان سفارشات) مورد بررسی و
تجدید نظر قرار گیرد.
42 . در مواردی که برای کاهش ارزش کالاهای تکمیل شده به
کمتر از بهای تمام شده نیاز به ذخیره باشد، موجودی قطعات منفصله و
نیمه ساختهای که به منظور ساخت چنین محصولاتی نگهداری میشود باید
همراه با موجودی قطعات تحت سفارش خرید بررسی تا نسبت به لزوم
ایجاد ذخیره برای این اقلام نیز تصمیمگیری شود.
43 . چنانچه قطعات یدکی نگهداری شده برای فروش، بخشی از
موجودی پایان سال را تشکیل دهد، لازم خواهد بود که عوامل مذکور در
بند 41 ، در چارچوب موارد زیر به طور اخص مورد ملاحظه قرار گیرد:
الف . تعداد محصولات مربوط که تاکنون به فروش رسیده است،
ب . فاصله زمانی تعویض قطعه یدکی، به طور تخمینی، و
ج . عمر مفید مورد انتظار محصول مربوط (یعنی محصولی که قطعه یدکی در رابطه با آن به فروش میرسد).
از عوامل مذکور در بند 41 ، تنها ” عمر مفید“ و ” گردش آتی مورد
انتظار“ از موارد ” الف“ تا ” ج“ فوق تأثیر میپذیرد. بدین ترتیب که
عمر مفید قطعه یدکی باید با درنظر گرفتن مورد ” ب“ و گردش آتی مورد
انتظار باید با درنظر گرفتن هر سه مورد ” الف“ و ” ب“ و ” ج“ تخمین
زده شود.
44 . خالص ارزش فروش نباید براساس نوسانات موقتی قیمت فروش
براورد شود، بلکه باید بر قابل اتکا ترین شواهد موجود در زمان براورد
مبلغ خالص ارزش فروش موجودیها مبتنی باشد.
موارد کاربرد خالص ارزش فروش
45 . موارد اصلی که احتمال میرود خالص ارزش فروش کمتر از بهای
تمام شده باشد، مواردی است که شرایط زیر در آن حکمفرماست:
الف . افزایش هزینهها یا کاهش قیمت فروش،
ب . خراب شدن موجودی،
ج . ناباب شدن محصولات،
د . تصمیم شرکت مبنی بر ساخت و فروش محصولات به زیان (به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی شرکت )، و
ﻫ . وقوع اشتباهاتی در تولید یا خرید.
به علاوه، در صورت نگهداری موجودیهایی که فروش آن ظرف دوره
معمول گردش کالای شرکت غیر محتمل است (یعنی موجودی اضافی)، تأخیر
در فروش موجودیها، خطر وقوع موارد ” الف“ تا ” ج“ را افزایش میدهد و
لذا باید در ارزیابی خالص ارزش فروش در نظر گرفته شود.
شناخت موجودی مواد و کالا به عنوان هزینه
46 . مبلغ دفتری موجودی مواد و کالای فروخته شده باید در
دورهای که درآمد مربوط شناسایی میگردد، به عنوان هزینه شناسایی
شود. مبلغ کاهش ارزش موجودی مواد و کالا ناشی از اعمال قاعده ”
اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش“ و کلیه زیانهای مرتبط با
موجودی مواد و کالا را باید در دوره کاهش ارزش یا وقوع زیانهای
مربوط به عنوان هزینه شناسایی کرد. در مورد موجودیهایی که در دوره
قبل به مبلغی کمتر از بهای تمام شده ارزیابی شده است و در دوره
جاری بهدلیل افزایش در خالص ارزش فروش، بهمبلغ بیشتری ارزیابی
گردد، هرگونه افزایشی از این بابت در دوره جاری باید به عنوان
درآمد یا کاهش هزینه دوره جاری (حداکثر تا حد جبران کاهش قبلی)
شناسایی شود.
47 . شناخت مبلغ دفتری موجودیهای فروش رفته به عنوان هزینه،
تابع فرآیند تطابق درآمد و هزینه است. برخی موجودیها ممکن است به
سایر حسابهای دارایی تخصیص یابد. برای مثال میتوان از موجودی مواد
و کالای بکار رفته در ساخت دارایی ثابت مشهود توسط واحد تجاری نام
برد. موجودیهایی که به سایر حسابهای دارایی تخصیص مییابد، طی عمر
مفید دارایی مربوط به عنوان هزینه شناسایی میشود.
افشا
48 . رویههای حسابداری مربوط به موجودی مواد و کالا باید با
توجه به الزامات استاندارد حسابداری شماره 1 با عنوان ” نحوه
ارائه صورتهای مالی“، در یادداشتهای توضیحی تشریح شود.
49 . رویههای حسابداری مربوط به مبالغ مندرج در صورتهای
مالی بابت موجودی مواد و کالا (شامل روش تعیین بهای تمام شده)
باید طی یادداشتی شرح داده شود. چنانچه برای انواع مختلف
موجودیها، رویههای حسابداری متفاوتی اتخاذ شده باشد، ارائه مبلغ
هریک از انواع موجودی، ضروری است.
50 . مبلغ مندرج در ترازنامه بابت موجودی مواد و کالا باید در
یادداشتهای توضیحی به گونهای طبقهبندی شود که متناسب با ماهیت
فعالیت واحد تجاری باشد و این طبقهبندی، مبلغ هر یک از گروههای
عمده موجودیها را نشان دهد.
51 . ارائـه مبالغ مربوط به طبقات مختلف موجودیها و میزان
تغییرات آن از یک دوره به دوره دیگر اطلاعات مفیدی دراختیار
استفادهکنندگان صورتهای مالی قرار میدهد. از این رو موجودی مواد و
کالای مندرج در ترازنامه باید در یادداشتهای توضیحی بهگونهای
طبقهبندی شود که مبالغ مربوط به هر یک از طبقات عمده موجودیها
به شرح زیر نشان داده شود:
الف . مواد اولیه،
ب . کار در جریـان پیشرفت (شامل کـالای در جریـان ساخت و کارهای خدماتی در جریان تکمیل)،
ج . کالای ساخته شده و کالای خریداری شده برای فروش ،
د . مواد و کالای در راه (لازم به یادآوری است که در شناخت
این موجودیها، مقطع زمانی انتقال مالکیت آن باید ملاک عمل قرار
گیرد) ،
ﻫ . سایر اقلام مصرفی (از قبیل قطعات ولوازم یدکی ماشینآلات ، ملزومات و مواد غیر مستقیم)، و
و . اقلامی که به طور معمول و با توجه به شرایط ایجاد شده به
منظور فروش نگهداری میشود (از قبیل ضایعات تولید، داراییهای ثابت
برکنار شده و اقلام اسقاطی).
52 . موارد زیر نیز باید افشا شود :
الف . مبلغ هزینه کاهش ارزش موجودیها ناشی از اعمال قاعده
اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش پس از کسر هرگونه افزایش
ناشی از اعمال قاعده فوق در مورد موجودیهای انتقالی از دوره قبل،
ب . بهای تمام شده موجودیهای فروش رفته طی دوره، و
ج . مبلغ موجودیهای مواد و کالا که در وثیقه بدهیهای واحد تجاری است .
تاریخ اجـرا
53 . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره
مالی آنها از تاریخ 1/1/1380 و بعد از آن شروع میشود،
لازمالاجراست.
مطابقت با استانداردهای بینالمللی حسابداری
54 . با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 2 با عنوان موجودیها نیز رعایت میشود.